ابتدا باید معنای ارثی بودن را ذکر کنیم تا معلوم شود آیا ارثی بودن دارای بار مثبت است یا منفی؟
ارثی بودن به معنای آن است که به دور از هر گونه معیار اساسی و صحیح، حکومت از کسی به خاندان وی منتقل شود. در بسیاری از نظام های شاهنشاهی و سلطنتی این شیوه حکمفرما است و بر اساس آن صلاحیت های لازم جهت ادارة جامعه و حکومت، به کلی از نظر دور مانده و فقط قدرت و سلطنت در یک خانواده، اصل حاکم بر همة ارزش ها و معیارها تلقّی می شود.
بدیهی است ارثی بودن به این معنا از نظر منطقی کاملاً نادرست و باطل می باشد. بهترین گواه بر بطلان این روش، نظام های موروثی حاکم بر جهان در طول تاریخ است که موجب سقوط و انحطاطات بسیاری گردیده است.
بررسی معیارهای اساسی امامت و رهبری در اسلام به خوبی نشان می دهد که اساساً اسلام با نظام موروثی کاملاً در تظاد و چالش است و به هیچ وجه چنین شیوه ای را بر نمی تابد. یکی از اهداف امام حسین(ع) از قیام خود، مبارزه با همین شیوه و تفکر بوده است.
مسئلة امامت و نبوّت که رسالتی بسیار سنگین و با اهمیت است، شرایط و لوازم متعددی دارد که برخی از آن ها اکتسابی است و برخی دیگر وابسته به طهارت نسلی و شرافت معنوی، نیز تهذیب، خلوص و صفای باطن پدر و مادر و بلکه همه نیاکان است.
بنابراین اگر وجود آن امامان بزرگ در نسل واحدی را شاهدیم، از سویی به خاطر وجود تمام شرایط لازم معنوی به ارث رسیده از حضرت آدم(ع) تا آخرین امام در این خاندان شریف است؛ از سوی دیگر وابسته به کنش های اختیاری آنان است که در تمام لحظات عمرشان از هر گونه آلودگی دوری کرده و همواره جزء بندگان شایسته خدا بوده اند.
راه اثبات امامت، نص پیامبر اکرم(ص) یا امام قبلی است، زیرا اگر امامت استمرار وظایف نبوت جز در مسئله وحی است و اگر امام باید معصوم باشد، باید منصوص نیز باشد، زیرا عصمت امر درونی و باطنی است و تشخیص آن در توان مردم نیست. تنها خداوند است که می تواند معصوم را بشناساند.
بنابراین تعیین امام بر اساس توارث نیست و امام قبلی باید تصریح به نام امام بعدی کند و چنین قضیه ای اتفاق افتاده است. در این حال که فرزندان یک امام متعدد و بسیار هستند و هر کسی شایستگی این مقام را ندارد
ما فرزندان امام حسین«علیه السلام» را که امام میدانیم به خاطر این است که امامت آنان از ناحیهی خدا منصوب و معیّن است نه بدین لحاظ که امامت امری ارثی است و پس از یک امام باید به فرزند وی منتقل گردد.
گواه، اینکه ما پس از امام حسن«علیه السلام» به امامت فرزندان وی، بر همین اساس عقیده نداریم چون خداوند امامت را در فرزندان امام حسن«علیه السلام» قرار نداده است. و اگر(بر فرض محال) خداوند، پس از امام حسین«علیه السلام» هم دیگری را امام قرار داده بود بر ما، لازم بود که امامت وی را بپذیریم.
براساس تعالیم اسلامی از نسل کسانی که گرفتار شرک یا مرتکب فحشاءگردیدهاند فرزندانی شایسته امامت و نبوت پدید نخواهد آمد و همانگونه که نوشیدن الکل ممکن است تأثیرات فیزیکی و معنوی سویی بر روی نسلهای متوالی بگذارد. شرک و زنا نیز شرایط معنوی و تکوینی لازم برای احراز مقامات بلند و عالیه معنوی مانند امامت و نبوت را به کلی از بین میبرد. از همینرو است که در نسل بزهکاران هیچ امام و پیامبری دیده نمیشود. ولی مثلاً از نسل ابراهیم(ع) پیامبران بسیاری از جمله حضرت محمد(ص) برخاستهاند.
بنابراین اگر وجود آن امامان بزرگ در نسل واحدی را شاهدیم از سویی به خاطر وجود تمام شرایط لازم معنوی به ارث رسیده از حضرت آدم(ع) تا آخرین امام در این خاندان شریف است و از سوی دیگر وابسته به کنشهای اختیاری خود آنان که لحظه به لحظه عمرشان و ارتباطشان با خدا و دوری از هرگونه آلودگی و مبارزه وجهاد و بیامان در راه خدا و... تفوق بخش آنان بر دیگر منسوبین به خاندان پیامبر(ص) است.
مسأله معرفی از قبل هیچ ارتباطی با توارث ندارد، طی این که یکی از راههای اثبات نبوت انبیاء پیشگویی و معرفی پیامبر پیشین است، در حالی که بسیاری از پیامبران نیز از خاندان و نسل واحدی بوده و همواره آمدن پیامبر یا پیامبران بعدی را خبر میدادند و از این مسأله موروثی بودن استفاده نمیشده
مصطفی (پاسخگوی دینی) ::: چهارشنبه 88/9/11::: ساعت 8:58 صبح