صوفی کیست؟به چه کسانی اهل تصوف گفته می شود؟
درباره علت نام گذاری این گروه به صوفیه بیان ها و توجیه های زیادی وجود دارد.
اما منطقی ترین آنها که با شواهد تاریخی تائید می شود این است که این گروه به دلیل پشمینه پوش بودن (صوف) به این نام متصف شده اند.
و پشمینه پوشی نماد و سمبلی از زهد بوده است.
عرفان و تصوفعرفان و تصوف در واقع دو اسم برای یک حقیقت بودند.
اما سیر تحولات پیدا شده سبب شد به گونه ای این دو اسم برای دو گروه جداگانه به کار رود.
کسانی که اندک اشنایی با ملاصدرا داشته باشند می دانند که او عارف بزرگی بوده
اما با شگفتی می بینیم که کتاب کثر اصنام الجاهیلیه را می نویسد و در آن به شدت از صوفیان و جاهلان آنها انتقاد می کند.
در واقع در حول و حوش قرن دهم هجری انحرافات در بین صوفیه زیاد می شود.
شاید از این به بعد بتوانیم دو گرایش عمده در بین آنها بیابیم.
الف)
گرایشی که با علم و کسب معرفت مخالفت می کند و بیشتر به دنبال سلسله سازی
و مرید بازی است که اسم صوفیه در حال حاضر بیشتر از همه برای این گروه است.
ب)
گرایشی که به علم بها می دهد و بر تطبیق کامل و تام طریقت و شریعت و حقیقت
تاکید فراوان دارد. و هرگز خلاف دستورات اسلام عمل نمی کند.
این گرایش امروزه بیشتر به عرفا مشهور هستند و اشخاص عارف مسلکی که در جامعه ما مشهور هستند از این دسته هستند.
بنابراین در متون قدیمی باید متوجه باشیم که بین عرفان و تصوف فرقی نیست و بلکه بیشتر از واژه تصوف استفاده می شود.
اما امروزه این واژه نسبتا معنای منفی پیدا کرده است.
انحرافات در صوفیهشاید بتوانیم بزرگترین انحراف در بین صوفیه را جدایی آنها از شریعت بدانیم.
در واقع عده ای از صوفیه مدعی شدند به مرحله ای می رسند که دستورات شرعی دیگر برای آنها معنا نخواهد داشت.
مثلا
نماز را بر خود واجب نمی دانند و به این بهانه که نماز برای کسب یقین بوده
و اکنون آنها یقین را در دست دارند پس نیازی به نماز ندارند.
شگفت
انگیز اینکه علیرغم تلاش تمام سلسله های تصوف برای انتساب خود به حضرت علی
(ع) دارند به این مساله توجه نمی کنند که حضرت علی (ع) هرگز خود را بی
نیاز از نماز نمی دانست.
و به این سوال پاسخ در خوری نمی دهند که آیا مقام آنها از حضرت ختم رسل نیز بالاتر رفته
که علیرغم مکلف بودن پیامبر (ص) به نماز اینان دیگر چنین تکلیفی ندارند!!
شریعت / طریقت / حقیقتیکی از محوری ترین بحث ها در بین صوفیه بحث طریقت / شریعت / حقیقت است.
منظور از شریعت همین احکام دین است که در رساله ها آن را می بینید.
یعنی واجبات و محرمات و ... (احکامی که توسط خدا و رسول بیان شده)
منظور از طریقت راهی است که باید آن را طی کرد .تا به حقیقت رسید.
برای توضیح فرق طریقت و شریعت به بیان زیر دقت کنید.
ما همانگونه نماز می خوانیم که حضرت علی (ع) نماز می خواند؟
به این سوال می توانیم پاسخ مثبت یا منفی بدهیم.
اگر منظور ظاهر نماز باشد بله ما نیز مانند ایشان نماز می خوانیم . این قسمت را شریعت بنامید.
اما بین نماز ما با نماز حضرت تفاوت بسیاری است حضرت با نماز عروج می کردند خود را در محضر خدا می یافتد و ...
اما ما در ابتدایی ترین مراحل حضور قلب نیز مشکل داریم.
نماز یک پوسته ای دارد که همه با آن آشنا هستند
اما روح و جان نماز مراتبی دارد.
فایده نماز عمدتا مربوط به حقیقت و معنویت و باطن آن است.
این سیر روحانی طریقتی است که ما را به حقیقت واصل می کند.
پس فرق شریعت با طریقت
فرق ظاهر و باطن است.
و قطعا باید از این ظاهر به آن باطن وارد شد
چرا که مسیر ورود را برای ما این گونه معرفی کرده اند
اما متاسفانه عده ای از صوفیه می خواهند بین این ظاهر و باطن تفکیک کنند.
مثل اینکه اینها از پیامبر (ص) بیشتر می دانند و راه بهتری می شناسند!!!!!!
مرحله حقیقت هم از سنخ عمل نیست و بیشتر به شناخت مرتبط می شود.
علی (کارشناس دینی) ::: سه شنبه 88/8/5::: ساعت 10:1 صبح