پس از کشته شدن امام حسین (ع ) و اعتراض ها ورسـوایى که به دنبال آن پیش آمد , یزید مایل نبود دستش دوباره به خون فرزند رسول خدا (ص ) آغشته شود . مسعودى مى نویسد : مسلم بن عقبه از مردم مدینه بیعت گرفت وهر که نپذیرفت او را کشت مگر , على بن الحسین (ع ) را.تنها دریکى از نقل هاى طبرى و در تاریخ یعقوبى به آمـادگـى امـام چـهارم (ع ) براى بیعت با یزید اشاره شده است .تاریخ یعقوبى مى نویسد : على بن الـحـسـین (ع ) به مسلم گفت : یزید مى خواهد با چه شرطى با وى بیعت کنم ؟ مسلم پاسخ داد : بـیعت پسر عمو و برادر . حضرت فرمود :اگر بخواهى به شرط اینکه برده او باشم , بیعت کنم این کـار را خـواهـم کـرد . مسلم گفت : چنین تکلیفى به تو نخواهم کرد . چون مردم دیدند على بن الـحـسین (ع ) چنین گفت , با خود گفتند : حال که فرزند رسول خدا (ص ) چنین مى گوید , ما چـرا بـه ایـن شـرط بـا وى بـیعت نکنیم با توجه به قراین ذیل قطعا باید این نقل را مجعول و سـاخـتگى دانست و به همان نقل پیشین اعتماد نمود. از آنجا که آن حضرت پایان کارشورشیان را مى دید و آن را قیامى شیعى و با انگیزه هاى راستینى که مورد نظرائمه (ع ) بوده است نمى دید , از اول خـود را کنار کشید و با آنان همداستان نشد ,بنابراین مسلم بن عقبه هم ماموریت آزار رسانى وى را نداشت و دستور بیعت گرفتن از او را هم از طرف یزید نداشته , بلکه دستور خوش رفتارى با او را از سوى یزیدداشته است
جایى که نقل متعارض هم وجود دارد باید این نقل را بـه دیده تردید نگریست ,زیرا کسانى که از بیم جان با چنین شرطى ( بنده زر خرید بودن یزید ) با مـسـلـم بـن عقبه بیعت کردند , براى توجیه عمل خود ممکن است دست به جعل چنین واقعه اى زده باشند , به ویژه آنکه در نقل یعقوبى هم حضرت خود ( و بدون وجود درخواست مسلم بن عقبه ) چـنـیـن شـرطى را مـطرح مى نماید که با شناختى که از شخصیت توحیدى آن حضرت داریم و ایستادگى جانانه اى که پس از حادثه کربلا در شام و در محضر یزید از خودنشان دادند , قطعا باید چنین نقلى ساخته و پرداخته همان افراد باشد
مصطفی (پاسخگوی دینی) ::: چهارشنبه 88/9/11::: ساعت 9:1 صبح