در این باره قبل از هر چیز شایسته است مقداری تفکر و تأمل کنیم که آیا می توان با استدلال و دلیل خدا را انکار کرد؟! حتی با تحلیل حسی و مادی، در صورتی که ما به چند سیاره و ستاره بیشتر دسترسی پیدا نکردیم آیا می توانیم بگوییم خداوند در جهان هستی نیست؟! و با تحلیل زیست شناسی آیا می توان گفت تک سلولی اولیه خود به خود به وجود آمده است؟! البته این در حالی است که با نگاه معرفت شناسی تمام موجودات هستی در هر لحظه نیازمند ارتباط با آفریدگار خویشند همانند پرتوهای نور که در هر لحظه نیازمند به اتصال به منبع نور است به طوری که با یک لحظه قطع ارتباط خاموشی و فروریزی قالب ها حتمی خواهد بود.
ناگفته نماند برای قانع ساختن ذهن درباره حقایقی که فراتر از حس و قالب مادی هستند می توان از روش مقایسه ای و فرض عکس و برهان عقلی محض استفاده کرد. مثلا وقتی می گوییم خداوند از چه به وجود آمده، باز سؤال را نسبت به آن چیز قبلی ادامه بدهیم، تا آنجا که از نظر برهان عقلی به این نتیجه می رسیم که تسلسل باطل است و باید به سرچشمه هستی معتقد شد و به تسلسل سؤال ها پایان داد و یا از فرض عکس استفاده کنیم که بر فرض که نتوانیم تصوری از خدا داشته باشیم آیا می توانیم نبود خدا را اثبات کنیم؟ آیا حتی از نظر مادی ما به تمام منظومه ها و کهکشان ها دسترسی پیدا کرده ایم؟ و آیا از نظر عقلی اگر سرچشمه هستی فراتر از ماده نباشد آیا می شود که ماده خود به خود به وجود آید؟ و یا ازطریق مقایسه ای می توانیم خودمان را قانع کنیم که حقیقت بسیاری از واقعیت ها را به طور کامل درک نمی کنیم اما مطمئن هستیم وجود دارند.
به طور مثال آیا حقیقت روح و گستره فعالیت های آن برای انسان به طور کامل آشکار است؟ اما با وجود کم اطلاعی ما نسبت به روح، وجود آن را به عنوان یک واقعیت می پذیریم و برخی آثار آن برای ما مشهود است.
نسبت به خداوند نیز بهترین روش تفکر در آثار و آیات اوست و روش روشن تر، رابطه محبتی و کشف شهودی با خداست که در حدیث قدسی آمده است «قلب المؤمن عرش الرحمن» (مجلسی، محمد باقر، بحار، ج 55، ص 39).
برای آگاهی به صفات خدا و قانع ساختن ذهن خود می توانیم تصوری از صفات خدا در ذهن داشته باشیم و سپس «او» را از هر آنچه که در محدوده آمده منزه و پاک بدانیم تا به توحید ناب دست بیابیم.
فلاسفه و متکلمان دلایل و راههای متعددی را درباره خداشناسی و اثبات وجود حق تعالی اقامه کردهاند که به طور اختصار به برهانهای عقلی، شبه علمی و فطرت تقسیم میشوند. دلیل اینکه این بزرگان دلایل متعددی اقامه کردهاند، این است که هر کس با توجه به خصوصیات فردی و اجتماعی و علمی خود، با برخی دلایل زودتر به یقین میرسند. برای برخی دلایل علمی یقینآور است، برای برخی دلایل عقلی و برای برخی راه دل و فطرت یقینآور است. اما اصل کلی در تمام دلایل و براهین این است که آنها تنبیهاتی در جهت توجه به امری روشن وبدیهی هستند. یعنی اصل وجود خداوند متعال جزء روشنترین مفاهیم و حقایق است و تمام این دلایل به منزله تابلوهای راهنمایی هستند که ما را از جهات گوناگون به سوی او راهنمایی میکنند.
مصطفی (پاسخگوی دینی) ::: دوشنبه 88/8/18::: ساعت 12:0 عصر