برای اثبات نبوت حضرت رسول، راههای گوناگونی وجود دارد
اول شهرت به صداقت و درستی آن شخص: برای مثال اگر پیامبری پیش از نبوت، سالیان طولانی، میان مردم زندگی کند و به صداقت و درستی مشهور گردد و در این مدت، سخن دروغی از او سر نزده باشد; در این صورت، هر احتمالی درباره او داده شود، دست کم احتمال دروغ دربارة او نمیرود البته این راه، به طور کامل، اطمینان آور نیست.
دوم خبر دادن پیامبر پیشین: گاهی پیامبری که نبوتش از راهی برای مردم ثابت شده و به پیامبری او اطمینان دارند، به آنان خبر میدهد که پس از من پیامبری با این خصوصیات خواهد آمد; در این صورت، مردم به پیامبری آن شخص اطمینان پیدا میکنند
سوم معجزه: معجزه، راهی عمومی، برای اثبات نبوت پیامبران است. اگر شخص معجزه داشت و مردم به معجزه بودن آن یقین کردند، نبوتش اثبات شده است.
دربارة پیامبر اکرم، هر سه راه بالا و به بهترین صورت وجود دارد:
آن حضرت، پیش از رسالت، مدّت زیادی بین مردم زندگی کرده بود، چرا که در سنّ چهل سالگی به پیامبری برانگیخته شد و در این مدت، مردم او را به راستگویی میشناختند، به گونهای که به او لقب امین داده بودند.
مسئلة اِخبار پیامبر پیشین، هم دلیل تاریخی و هم تأیید قرآنی دارد.
یهودیان و یا مسیحیانی که در حجاز زندگی میکردند، تا پیش از ظهور و بعثت پیامبر اکرمهنگامی که با مردم مدینه صحبت میکردند، میگفتند: قرار است که در میان شما پیامبری برانگیخته شود که او هم دین ما و هم حقّانیت پیامبر ما را تصدیق میکند: "و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا; (بقره،89)
و پیش از این یعنی قبل از نبوت پیامبر اسلام، طلب فتح میکردند، بر کسانی که کافر بودند." یعنی منتظر ظهور حضرت محمد بوده، معتقد بودند که ظهور ایشان، پیروزی و فتح برای خودشان است، چرا که پیامبر اکرم، دین آنان را تصدیق مینماید.
از پیامبر اکرم، معجزات فراوانی بروز کرده که در کتب تاریخ، حدیث و روایت، جمع آوری شده است
قرآن، معجزه ابدی: خداوند این کتاب را بدان گونه نازل فرموده که دلیل حقانیتش با خودش هست
اعجاز قرآن در همین گزینش کلمات از کلمات بیشمار و چینش آنها در ضمن جملهها و انتخاب معانی برای آنهاست. که اگر یک نفر متخصص ادبیات عرب و تفسیر قرآن آنها را با متون دیگر عربی و حتی متون ادبی غیرعربی (مثل کنفسیوس) مقایسه کند به برتری قرآن پی میبرد.
به عبارت دیگر قرآن مثل هر کتاب دیگر از سه عنصر «لفظ، معنا و نظم» تشکیل شده است و اگر کسی بخواهد کتابی مثل قرآن بیاورد باید علم به تمام الفاظ و اسمها و فعلها داشته باشد تا بتواند بهترین آنها را انتخاب و در جمله به کار بندد. و عقل او تمام معانی و مفاهیم را بفهمد تا بتواند در موقع سخن گفتن بهترین معنا را اراده کند و علم به تمام وجوه نظم و کلمات و معانی داشته باشد تا بتواند بهترین و مناسبترین آنها را برای کلام خویش انتخاب کند. و هنگامی که احتمالات این سه جنبه (لفظ ـ معنا ـ نظم) در هم ضرب شود مجموعهای بینهایت را تشکیل میدهد که احاطه بر آنها و حضور ذهن در مورد آنها برای یک انسان معمولی امکان ندارد. و این خدای متعال است که با علم بیکران خود بهترین انتخاب را کرده و قرآنی معجزهآسا آفریده است و این است سر اعجاز قرآن.
و باز به عبارت دیگر هر کس ممکن است تقلید گونه عباراتی مثل کنفسیوس بیاورد و حتی آوردن مطالب برتر از آنها غیر ممکن نیست ولی در مورد قرآن اینگونه نیست.
اگرکسی بخواهد اعجاز ادبی قرآن را درک کند لازم است که متخصص ادبیات عرب باشد تا بتواند سطح عالی فصاحت و بلاغت قرآن را درک کند و با دیگران متون بشری در عربی و فارسی مقایسه کند و تفاوت آنها را درک کرده و به اعجاز آن پی ببرد.
اما صرف آشنائی با ادبیات یا عدم تخصص در آن نمیتواند انسان را به مقصود برساند.
از این رو برخی از صاحب نظران جهان عرب و متخصصان مباحث قرآنی برآنند که اعجاز ادبی قرآن در بعد فصاحت و بلاغت برای مردم عرب زبان بویژه ادیبان آنها مفیدتر است
هنگامی که آیات سوره غافر نازل شد، پغیمبر اسلام (ص) در مسجد الحرام به نماز ایستاده بود، ولید بن مغیره مخزومی (مرد معروف و سرشناس مکه که سران قریش به عقل و درایت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور می پرداختند) نزدیک حضرت بود و تلاوت آیات او را می شنید، هنگامی که پیامبر (ص) متوجه این معنی شد، آیات را تکرار کرد (این آیات سخت «ولید بن مغیره» را تکان داد) هنگامی که به مجلس قومش (طایفه بنی مخزوم) بازگشت، گفت به خدا قسم هم اکنون کلامی از محمد (ص) شنیدم که نه شباهت به سخن انسانها دارد، و نه به سخنان پریان.
این را گفت و به منزلش بازگشت، قریش به یکدیگر گفتند به خدا سوگند که او فریفته آیین محمد (ص) و کتاب او شده و از آیین ما بیرون رفته و او سرانجام تمام قریش را منحرف خواهد کرد، و آنها به ولید «ریحانه قریش» (گل سرسبد قبیله قریش) می گفتند.
مصطفی (پاسخگوی دینی) ::: چهارشنبه 88/7/8::: ساعت 9:47 عصر